به یه گدا میگن چرا گدایی میکنی میگه میخوام محتاج خالق نباشم.
یه رشتیه و آبادانیه رو داشتن اعدام میکردن رشتیه
مثل بید میلرزید . آبادانیه با خونسردیه تمام نگاهی کرد به رشتیه و گفت: کا
مگه بار اولته!!
ترکه زنش یه پسر کور دنیا میاره اسمشو میزاره حیدر مریمزاده.
ازرائیل میره سراغ قزوینیه بهش میگه وصیت کردی؟ میگه آره زیره فرشه!
به عربه میگن عبود H.I.V گرفته . عربه میگه الکی میگی مگر G.L.X رو فروخت؟؟
به عربه میگن یه پیامبر نام ببر که با حیوانات صحبت میکرد . میگه : حضرت تارزان.
لره در و پنجره ساز بوده میره خاستگاری. میپرسن: دوماد چیکارس؟ میگن: ویندوز نصب میکنه.
ترکه میره کارواش میگن پس ماشینت کو؟ میگه: راه نزدیک بود پیاده اومدم!
تو نمار جمعه ی قزوین نفر آخر رو برق میگیره امام جمعه میمیره!!
به مرغه میگن چرا تخم نمی زاری میگه آخه هنوز نامزدیم!!
یه جسد مومیایی تو آبادان پیدا میکنن تحقیق میکنن . میفهمن << وولکه اوله >>
کره خره به باباش میگه چرا همه حیوونا سرشونو
میگیرن بالا راه میرن اما ما سرمون همیشه پایینه . باباش میگه : آخه ترک ها
برا ما آبرو نگذاشتن!!
زن رشتیه وضع حمل میکنه رشتیه میگه: عزیزم بهت تبریک میگم . مادر شدی!! زنش میگه ممنون. امیدوارم توهم یه روزی پدر بشی!!
عربه میره بهشت زیره پای مادران له میشه.
یه ترکه میره امام زاده میبینه شلوغه . داد میزنه
میگه : اهای شلوغ نکنید . پارسال هم شلوغ کردن حاجت ها با هم قاتی شد من
حامله شدم!!